پارت شصت و دوم

زمان ارسال : ۴۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه

سورا مستقیماً به چشمان هرماس زل زد و نفهمید که چرا آن مشکی‌های براق، دلش را زیر و رو کردند!
آب دهانش را به سختی فرو فرستاد و لب زد:
- دشمن... دشمن کیه؟!
هرماس چشمانش را در حدقه چرخاند و در دل به این فکر کرد که سورا هنوز هم مانند گذشته کنجکاو است و زندگی انسانی، تحولی در کنجکاوی او ایجاد نکرده است!
- سال‌ها پیش قبیله ما با قبیله‌ی دیگه‌ای به اسم فولگور، با قدرت‌های جادوییشو

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • تمنا

    10

    🌹

    ۱ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    💫

    ۱ هفته پیش
  • نیلوفرآبی

    10

    عالی بود

    ۱ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    ممنونم زیبا

    ۱ هفته پیش
  • S

    10

    عالی امیدوارم پرانرژی تر از قبل رمانتو ادامه بدی تو بهترینی🥰

    ۱ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    ممنون قشنگم خوشحالم می‌کنی با نظرات زیبات

    ۱ هفته پیش
  • فاطمه

    10

    سلام ستاره جون رمانت بینظیره بعد مدت ها اومدم دیدم دو پارت اومده خیلی خوشحال شدم رمانت خیلی قشنگه لطفا ادامه بده و خواهش میکنم منظم پارت بزار❤️ اخه حیفه 🫠 رمانت رو خیلی دوست دارم😘🌺

    ۴ هفته پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    سلام عزیزم خوش اومدی ممنونم از نظر قشنگت💋🫂

    ۱ هفته پیش
  • حدیث

    00

    🥲💥

    ۱ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    💫🥲

    ۱ ماه پیش
  • Aa

    00

    👏👏👏🙏👌🌹

    ۱ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    🥰🌷🔥

    ۱ ماه پیش
  • زهرا

    00

    ای وای چقدر حیف شد 🥺ولی مطمئنم پر قدرت تر از قبل رمانو ادامه میدی❤️

    ۱ ماه پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    ممنون که درک می‌کنی جانم

    ۱ ماه پیش
  • فاطمه

    00

    سورا باید از یکی کمک بگیر هرماس کامل همچی نمیگه چرا که باید اول از همه قدرت های سورا و شخصیت واقعی سورا توضیح میداد در پارات های بسیار قبل پیرزنی سورا و هرماس کنار هم دید یعنی میشه به سورا کمک کن🤔🤔

    ۱ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.