پارت شصت و سوم

زمان ارسال : ۱۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

هرماس نیشخندی زد و جرعه‌ای از شراب سرخ را نوشید.
خیره به عجز درون چشمان ریز و قهوه‌گون آلبرت، لب زد:
- هرماس هیچ‌وقت باخت نمیده...
چشم از او برداشت و به منظره‌ی بیرون خیره شد.
در قبیله‌ی برنادت و دنیای فراطبیعی آنها، خبری از سرما و برف نبود و دور تا دور محوطه‌ درخت‌های میوه و غیره وجود داشت.
همان‌طور که با آرامش منظره را می‌نگریست، خطاب به آلبرت ادامه داد:
- من

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • نفیسا

    ۲۹ ساله 20

    عالی بود.عالی.قیافه همه دیدنیه وقتی ببین سورا مقامش از اون ها هم بالاتره

    ۲ هفته پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    سورا حسابی گنگ میشه🧚🥂🍂

    ۱ هفته پیش
  • شاپرم

    10

    ❤️❤️👍👍

    ۲ هفته پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    💖💫

    ۱ هفته پیش
  • فاطمه ❤️

    20

    به به تبریک میگم عزیزم💜💜 انشاالله مبارک باشه به پای همدیگه پیر شین مادر(در نقش مادربزرگ 😁) این همه دخترای خوب وصبوری بودیم حالا تند و تند پارت بزار 😂 ممنون

    ۲ هفته پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    ممنونم عزیزم لطف داری🥰💖💖💖

    ۱ هفته پیش
  • فاطمه

    10

    خوش برگشتی ستاره عزیز منتظر رمانت بودیم و این که سورا تونست نشونه پیدا کنه که بتونه کسی کمکش کن خوشحال شدم البته اگه راهنما داشته باش میتونه و امیدوارم شاهزاد راهنمای سورا باش 😘😉

    ۲ هفته پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    ممنونم عزیزم بله کم کم نشونه ها دنبال میشن و به چیزهای قشنگی می رسیم

    ۱ هفته پیش
  • فـاطـمـه

    10

    سلام ستاره جان بله همچنان همراهت هستیم خوش برگشتی😊،لطفا دیگه منظم پارت بزار 🙏🌸ما طاقت دوری از🔹 زاچ 🔹رو نداریم

    ۲ هفته پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    ممنونم که منتظرم موندی دخترک مهربون💫 تو لطف داری

    ۱ هفته پیش
  • کُلثوم

    10

    بله ستاره جون همچنان هستیم🥰🥰مگه میشه زاچ رونخوند

    ۲ هفته پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    به به🥰💖💖💖 من با دیدن این پیام ذوق مرگ شدم که ممنونم از حضور ارزشمندت منتظر نظرات زیبات هستم گلم

    ۱ هفته پیش
  • زهرا

    00

    🥹🥹🥹🥹🥹 بلاخره برگشتی

    ۱ هفته پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    ممنونم که چشم به راه من و زاچ موندی 🥺🫀

    ۱ هفته پیش
  • زری

    00

    خب بالاخره اومدی و این عالیه ،ولییی دوباره معما برامون طرح کردی،گذاشتیمون تو خماری وااای

    ۱ هفته پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    ممنونم که چشم به راه بودی🫀

    ۱ هفته پیش
  • ستاره لطفی | نویسنده رمان

    خب... یه جورایی داریم متوجه میشیم که سورا در گذشته ها شخص مهمی بوده و اتفاقات به مرور همگی روشن میشن

    ۱ هفته پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.