به دنبال شارلو به قلم زهرا صالحی (تابان)
پارت چهل و چهارم
زمان ارسال : ۱۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
سگرمههای مارتین در هم رفت. از حرفهایش سر در نمیآورد. لحنش حالت پرسشی و شگفت به خود گرفت:
- پس...پس ما چجور طلسم نشدیم و سالمیم؟ چرا فقط ما؟!
سیریوس بهنظر از سوال و جواب خسته شده بود. آشفته حال سرش را به سمت دستهی صندلی کج کرد. دستانش کرخت شده بود و مطمئن بود اگر طنابها باز شود، ردشان روی مچش مُهری زده است.
الکس بر آشفت:
- خب حرف بزن دیگه گلادیاتور! تو که میگی بهت اعتماد