به سردی یخ به قلم ملیکا کاظمی
پارت چهل و دوم
زمان ارسال : ۴۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 8 دقیقه
دقت که کردم متوجه شدم، عکس خیلی آشناست. ناگهان متوجه شدم او کیست... محکم به پیشانیام کوبیدم، عکس رابرت بود.
رابرت بلانگر... قربانی دوم، همان پسرک سادهای که به او نزدیک شدم.
با شنیدن صدای نادیا جیغ بلندی کشیدم.
- برفین؟!
نادیا وحشت زده نگاهم میکرد، عبدالله با صدای تقریباً بلندی گفت: هی... چته، چرا جیغ میکشی؟
دست روی سینهام گذاشتم، عرق سردی روی پیشانیام نشسته بو
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
...
20تا اینجا عالی و جذب کننده بود. فقط راستش عکس برفین و صاحب به سنشون نمیاد(با اینکه خیلی جذابن)عکس صاحب به مردی که سن چهل رو داشته باشه نمیاد راستش.البته بازم عالی بودن :))) خسته نباشی❤️
۱ ماه پیشملیکا کاظمی | نویسنده رمان
راجب به عکس برفین باید بگم بچهها صبر کنین توی فصل های انتهایی متوجه میشید چرا این شخصیت و انتخاب کردم و صاحب هم شخصیت بهتری گیر نیوردم بازم میگردم و اگر دیدم شخصیت مناسبی پیدا کردم حتماً عوضش میکنم
۱ ماه پیش...
00باشه عزیزم.ما مشتاقانه منتظریم :&..;
۱ ماه پیشAa
00عالی بود ممنون🌹
۱ ماه پیشنشمین
00خسته نباشی عزیز جان مرسی بابت عکس شخصیت ها و پارت هدیه .مثل همیشه عالی بود
۱ ماه پیشفاطمه
00برفین پا میدانی گذاشت که قربانی های که کشته یا نکشت بود و حالا اگر چهرش کسی دید با قربانی حتما کشته خواهد شد در این میدان اگر جایگاهی نداشته باشد خودش مرگ خودش☠ امضا کرد نویسنده عزیز قلمت همیشه بدرخش
۱ ماه پیشم.ر
00مرسی بانو ملیکا
۱ ماه پیشʸᵒᵒᵍⁱ
00عکس برفین به سنش نمیخوره ولی بقیه عالیه👌🏻
۱ ماه پیشملیکا کاظمی | نویسنده رمان
انتهای رمان دلیلش و میفهمید
۱ ماه پیشنمیدونم
00وای بالاخره شخصیتارو گذاشتین من عاشق شخصیت الکم
۱ ماه پیش
فیونا
00این نظر ممکن است داستان رمان را لو داده باشد
عالی بود😻مشخصه صاحب مدت ها پیش این نقشه هارو کشیده.تک تک کنش هاوواکنش ها رو پیش بینی کرده.اول برفینو فرستاده نزدیکان رئیسای باندو بکشه وبعدم فرستادتش تو باندشون،بدون اینکه خود برفین اطلاع داشته باشه