پارت شصت و هفتم :

دستش را از میان انگشتان او آزاد می‌کند.هر چه می‌کند نمی‌تواند مانع لرزش صدای بغض‌آلودش بشود.
-باشه دیگه.منکه مخالفت نکردم.حق داری تا کی بمونیم.
به اتاق می‌رود و در را محکم می‌کوبد.گریان خود را روی تخت می‌اندازد.مشت می‌کوبد.لعنت به او ،لعنت به عشق،اصلا لعنت به آن ماهیچه‌ی به درد نخور درون قفسه‌ی سینه.لعنت بر خودش که میان رهایی از اسارت ،اسیری عشق را برای خود رقم زده است.حال م

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۶ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۱۰۶ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • رزا

    20

    وای انتظار کشیدن برای این رمان واقعا سخته خوش بر گشتی سمیه جون زود به زود رخ بنما خانن 🤗🤗

    ۴ ماه پیش
  • سمیه هرمزی | نویسنده رمان

    به امید خدا بتونم کمی پیش ببرم حتما زود زود پارت می‌گذارم اما متاسفانه عقب افتادم

    ۳ ماه پیش
  • سحر

    ۳۴ ساله 10

    دمت گرم انصافا رمان به این قشنگی ارزش صبر کردن داره موفق باشی

    ۳ ماه پیش
  • سمیه هرمزی | نویسنده رمان

    ممنون ان شالله که بتونم تند تند بنویسمش

    ۳ ماه پیش
  • سحر

    ۳۴ ساله 00

    موفق باشی عزیزم🤩🤩🤩

    ۳ ماه پیش
  • گندم

    00

    سلام سمیه جون مرسی ک برگشتی... خیلی دلم میخاد زودتر عاشقانه های کوروش و مهر رو ببینم

    ۳ ماه پیش
  • سمیه هرمزی | نویسنده رمان

    ان شالله که بتونم زودتر رمان رو پیش ببرم.نوشتنش به حاهایی رسیده که کمی سخت شده

    ۳ ماه پیش
  • ستاره

    00

    کوروش توچه برزخی گیرکرده نه پای رفتن داره نه دل موندن❤️

    ۳ ماه پیش
  • سمیه هرمزی | نویسنده رمان

    واقعا تصمیم گیری برای کوروش تو‌این لحظه و موقعیت خیلی سخته

    ۳ ماه پیش
  • نشمین

    40

    عالی خیلی خوشحالم ک پارت گذاشتی بیصبرانه منتظر ادامه رمانم موفق باشی عزیز جان

    ۴ ماه پیش
  • سمیه هرمزی | نویسنده رمان

    ممنون از صبوریتون متاسفانه بد جوری عقب افتادم و برنامه‌م بهم ریخته.اما تمام سعی‌ام رو می‌کنم وقفه ها طولانی نشه

    ۳ ماه پیش
  • ساناز

    20

    💙💙💙

    ۴ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.