رویای آشفته به قلم سمیه هرمزی
پارت شصت و هشتم :
به پهلو که میچرخد اندام مردی کنار پنجره او را میترساند.هینی میکشد و کوروش به صدایش بر میگردد.نگاهش مستقیم در چشمان زیبای دختر اما فکرش مغشوش است.میپرسد:بهتری؟
مینشیند.
-وقت رفتنه؟
سوالش را با سوال جواب داده و کوروش بیحوصله است.جلو میرود .از مچ دست دختر میگیرد و او را با خود میکشد.
-دستم شکست چه کار می کنی؟!
به مبل اشاره میکند تا بنشیند.خودش هم مبل رو به
مطالعهی این پارت حدودا ۶ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۹۲ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
ستاره
00چه باحالن اینا😉😉دخترهمسایشون گندمک خانم آخرکاردستشون میده 😂😂😂
۳ ماه پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
همسایهی فضول همه جا هست😜
۳ ماه پیشNarges.g
70خیلی خوشحال شدم که پارت جدید رو دیدم.. دلمون برای قلم قویت تنگ شده بود شروع دوباره ی رمان مبارکه ، خوش برگشتی❤️🌹
۳ ماه پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
ممنونم
۳ ماه پیشمهین
۳۵ ساله 40سلام وخسته نباشید ممنون که پارت جدید گذاشتین و دوباره برگشتیم
۳ ماه پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
ممنون از همراهی شما
۳ ماه پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
ممنون از همراهی شما
۳ ماه پیشمریم گلی
50شروع دوباره رمان رو تبریک میگم ،دلمون برای نویسندمون و رمان قشنگش حسابی تنگ شده بود ،همیشه پایدار باشی عزیزم ♥️💓♥️
۳ ماه پیشسمیه هرمزی | نویسنده رمان
ممنون از نظرات قشنگتون.رمان با سرعتی کمتر شاید پیش بره اما حتما ادامه خواهد داشت
۳ ماه پیشنسترن
00بیست 💜💓💜
۳ ماه پیشAa
10👏👏👏🙏🌹
۳ ماه پیشساناز
10💚💛❤️🩵💜💙🤎🧡
۳ ماه پیش
ماهک
00دلم برای کوروش و مهر آیین تنگ شده بود