پارت دوم

زمان ارسال : ۱۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه

نفس نفس زنان خودم رو به ماهدخت رسوندم،و از همون بالا تشت رو رو زمین کوبوندم که صداش دراومد:

دختر مگه کور شدی چت شده امروز چرا همچین میکنی تو،فکر بابا نه نه ی پیرمون باش یکم آدم شو دل به کار بده..

زیور با یه تشت پره دیگه لباس برگشت:

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید