پارت صد و سیزده

زمان ارسال : ۷۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 2 دقیقه

می‌خواستم از پشت او را به آغوش بکشم. برای اولین بار بود که آرزو می‌کردم که مرا همانند روزهایی گذشته به آغوش بکشد و از گردنم آویزان بشود. تا بلکه جان از دست داده‌ام را دوباره به دست بیاورم.
گردنش را کج و نگاهم کرد.
- پس الان می‌گم، انتخابت قابل تحسین.
لبخند شیرینی بر لب نشاند.
- دوسش دارم. اگه مردونه نبود حتما ازش استفاده می‌کردم.
سرش را چرخاند و مشغول ادامه‌ی کارش شد.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • نفس

    ۳۱ ساله 00

    رمان فوق العاده زیباست ممنون از نویسنده عزیز ،فقط کاش پارت ها طولانی تر بود 🥲

    ۳ ماه پیش
  • سمیرا حسن زاده | نویسنده رمان

    سپاس از مهرتون، شرمنده ام بابت کوتاهی پارت ها ❤️

    ۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.