پایلوت به قلم سمیرا حسن زاده
پارت صد و چهارده
زمان ارسال : ۷۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه
خواست چیزی بگوید که در وهلهی آخر منصرف شد و ادامهی حرفش را نزد.
حس کردم به بحث چند ماه پیشمان ربط داشت به آن اعتراف علاقه اش به فرهاد ...
حرفش را عوض کرد. انگار که از گفتن دلخوریاش پشیمان شده بود ...
- کی بریم کلبه؟ البته فکر کنم فقط منو تو باشیم. نازی چند روز رفته مسافرت. بقیه هم مشغول تدارکات هستن، گمون نکنم بیان.
حتی دوست نداشت نامشان را به زبان بیاورد. خواستم چگونگی ازد