پارت هشتاد و دوم

زمان ارسال : ۲۵۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

سه روز بود که به خانه برگشته بودم و سمیر هنوز با من سرسنگین بود. می‌دانستم به خانه که می‌رسد، تمام ژست‌های روشن‌فکرانه‌اش را پشت در جا می‌گذارد. دوست داشت در خانه همانند بابا یحیی زندگی کند؛ همان‌طور که سعیده خانم مثل پروانه دور بابا یحیی می‌گشت و تمام کارهای او را خودش انجام می‌داد، حتی اجازه نمی‌داد کسی از بچه‌ها برای شوهرش یک لیوان آب ببرد. همین هم بود که بابا اینقدر سعیده خانم

1469
474,366 تعداد بازدید
2,219 تعداد نظر
239 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • دلنیا

    10

    کاش هیچ وقت هیچ مردی پنهان کاری و خیانت نمیکرد ... رمانت خیلی قشنگه 🤍

    ۸ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    کاش... به مهر خوندید.

    ۸ ماه پیش
  • سیتا

    00

    ولی باز هم سمیر مثل همیشه رفتار کرده وقتی آوا مخالف بچه دار شدن بوده این بلا رو سر خودشون در آورده

    ۸ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    خودشیفتگی سمیر کار دستش داد.🌺

    ۸ ماه پیش
  • اسرا

    00

    اینجاپای مینومیایدوسط بعدسمیردنبال بچه دارشدن ممنون فاطمه زیبابی هیچ نقصی

    ۸ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    🌺🌺مینو بعد چند سال تلاش بالاخره خراب کاریش رو به بار آورد.‌سمیر هم در تلاش برای دوری از مینو بود ولی بالاخره...

    ۸ ماه پیش
  • ماهرخ

    00

    چقدر خوبه مادرها پسرانی پرورش بدن ک احترام به جنس مخالف رو بلد باشن و به خواسته ها و موفقیت هاشون ارزش قائل بشن . مامان سمیر هم اندازه سمیر توی این خیانت مقصر بود چون همیشه مدافع پسرش بود حتی به غلط

    ۸ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    موافقم.‌گناه سعیده خانم هم کم از سمیر نیست.🌺

    ۸ ماه پیش
  • Aa

    00

    پس اینا از قبل کلی مشکل داشتن که مینو هم از این موضوع سو استفاده کرد،عالی بود ممنون🙏💐

    ۸ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    بله. سمیر پایه‌ی خیلی چیزا رو توی این رابطه خراب کرده بود.🌺

    ۸ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید