پارت صد و نهم

زمان ارسال : ۸۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه

ذهنم بهم ریخته بود. صدای فرهاد را شنیدم. نگاهم داشت رنگ خصمانه به خود می‌گرفت. فرهاد باارزش‌ترین عنصر وجودم را از من گرفته بود. تمام زورم را زدم تا عادی باشم. طبیعی رفتار کنم. سوتی ندهم و توجه‌ها را به خودم جلب نکنم. سرم را بلند و در جایم ایستادم. نگاهم در فرهادی قفل شد که بازویش به تصرف ویولت درآمده بود. روزی برای هم می‌مردند ولی صورت خوشی نداشت که با وجود متاهل بودن اجازه می‌داد ویولت خ

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.