خیانتکار عاشق 3 به قلم فاطمه عبدالله زاده
پارت چهل و نهم
زمان ارسال : ۳۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 8 دقیقه
سری به نشونهٔ فهمیدن تکون دادم و از ماشین پیاده شدم؛ لارسون آدرس دقیق بهش داده بود و درست روبروی در ورودی رستوران ایستاده بود.
دستهام رو توی جیب کتم فرو کردم و سر به زیر و آهسته داخل رفتم.
خوشبختانه بهخاطر رفت و آمدهای شبونهٔ مهمونهای مهمونخونه درها همیشه باز بودن و لامپهای توی حیاط رو هم هیچوقت خاموش نمیکردن، فضا غرق سکوت و آرامشی انکارناپذیر بود، حتی برای منی که درون
صحرا
20قلمت جوری عالیه ک برای اولین بار اصلا نمیتونم بعدشو حدس بزنم🫠