پارت چهل و هفتم

زمان ارسال : ۳۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 9 دقیقه

در حالی که قبل از دیدنش آمادهٔ هر سوپرایز خطرناکی بودم و هیچ ترس و اضطرابی نداشتم ناگهان هول کردم و حرف توی دهنم ماسید.
لب‌های خشکم رو با زبون تر کردم و دست‌هام رو پشت کمرم قفل کردم، تک سرفه‌ای کردم و با جدیت گفتم: به تو چه ربطی داره؟ با خانم فیشر کار دارم، تو شبیه یه پیرزن احتمالاً افلیج نیستی!
اخم کمرنگی که حاصل تفکر بود روی پیشونیش نقش بست.
- باهاش چی‌کار داری؟
- باید به

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • زینب

    20

    رویا عاشق این مرتیکه نشی هاااا😂 فقط رایان

    ۱ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.