تو نشانم بده راه به قلم فاطمه اصغری
پارت هفتاد و نهم
زمان ارسال : ۲۵۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
آقا یحیی را از همان دیشب که به بیمارستان آوردند بستری شده بود. فشار خونش به قدری بالا رفته بود که به قلبش فشار میآمد و رنگش به کبودی میزد. آنقدر حالش بد بود که تمام توانش برای شماتت سمیر تنها به یک سیلی ختم شده بود. حتی منتظر اورژانس نشده بودند. خود پسرها، پدرشان را سوار ماشین کرده و به نزدیکترین بیمارستان رسانده بودند. در تمام طول راه سپهر، سمیر را مقصر این حال و روز پدرشان خوانده بو
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
فاطمه اصغری | نویسنده رمان
زنده باشید.🌺
۸ ماه پیشسیتا
10اتفاقی که افتاده رو نمیشه جبران کرد
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
🌺🌺
۸ ماه پیشAa
10قلمت پایدار عزیزم عالی بود👌💐
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
خوش بشینه به نگاهتون.🥰
۸ ماه پیشندا
۳۰ ساله 20عالیه ومرسی که رایگان کردین کنجکاوم بدونم اخرش چی میشه
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
زنده باشید.🌺
۸ ماه پیشاسرا
10لایقت سمیرهمون مینو
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
👌👌🌺
۸ ماه پیشدلنیا
10مانا و پایدار باشی❤
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
برقرار باشی🌺🌺
۸ ماه پیشهاناخانوم
۲۰ ساله 20خودکرده راتدبیرنیست بگومینوبوده وخلاص کن خودتا،همه چی برات تموم شد
۸ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
👌👌🌺🌺
۸ ماه پیش
ماهرخ
00عالییییییی