ماه زخمی به قلم روژان کاردان
پارت هفتاد و پنجم
زمان ارسال : ۲۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه
مانتوم رو تنم کردم و شالم رو جلوی آینه مرتب کردم. از خونه بیرون اومدیم و سوار ماشین کوهیار شدیم. از درد مچ دستم اخمام اصلا باز نمیشد، اما ترجیح دادم حرفی نزنم تا بریم و کار آ هرچه زودتر انجام بشه.
اول رفتیم محضر و من وکالت دادم به کوهیار. از محضر که اومدیم بیرون کوهیار گفت:
-بریم یه جا یه چیزی بخوریم.
ولی درد مچم به قدری شدت گرفته بود که ترجیح دادم دهن باز کنم و بگم.
زبونم رو
Aa
00👏👏👏🙏