ماه زخمی به قلم روژان کاردان
پارت هفتاد و چهارم
زمان ارسال : ۲۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
#پارت_هفتاد_چهار
رسیدیم خونهی سوگل. من و سوگل تو هال و کوهیارم رفت تو اتاق خوابید. لباسامو عوض کردم و بعداز شستن صورتم رفتم دراز کشیدم رو تشک.
همین که گوشی رو برداشتم تا آلارمش رو تنظیم کنم اسم پندار روی گوشی درخشید. پیامش رو باز کردم و با خوندن متنش قلبم یه طوری شد.
نوشته بود:
-میشه از این به بعد حتی اگر منم گفتم جایی بری، خودت قبول نکنی؟ وقتی نیستی خونه برام یه طوریه.
آیرین
00💖💖💖