سایه ی من جلد سوم به قلم زهرا باقری
پارت بیست و هشتم
زمان ارسال : ۴۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه
- عوضیِ روانی!
حتی خودمم نمیدونستم دارم به کی فحش میدم. درحالی که همچنان خم شده بودم، دید واضحی به کوچهی خالی داشتم که توش پرنده هم پر نمیزد.
معلوم نبود اون همه شجاعتم از کجا پیداش شده. شده بودم عین روزای اولی که پامو تو آزاد کلا گذاشتم. همون قدر سفت و محکم و سرسخت...
بعد از چند ثانیه ماساژ پاهام ایستادم و دوباره چرخیدم. انتظار داشتم حداقل اینبار بعد از اون توهین صریح چی
آیرین
00عالیه