پارت هفتاد و چهارم

زمان ارسال : ۲۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

#پارت_هفتاد_چهار
رسیدیم خونه‌ی سوگل. من و سوگل تو هال و کوهیارم رفت تو اتاق خوابید. لباسام‌و عوض کردم و بعداز شستن صورتم رفتم دراز کشیدم رو تشک.
همین که گوشی رو برداشتم تا آلارمش رو تنظیم کنم اسم پندار روی گوشی درخشید. پیامش رو باز کردم و با خوندن متنش قلبم یه طوری شد.
نوشته بود:
-می‌شه از این به بعد حتی اگر منم گفتم جایی بری، خودت قبول نکنی؟ وقتی نیستی خونه برام یه طوریه.

487
110,798 تعداد بازدید
346 تعداد نظر
78 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • آیرین

    00

    💖💖💖

    ۳ هفته پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید