پارت هشتم

زمان ارسال : ۲ روز پیش

سرم گیج رفت

چشمانم بیشتر پر شد

نمیتوانستم من این کارا نمیتوانستم انجام دهم

خشک شده فقط به اهم هایش نگریستم

هرچقدر جلو امد به همان اندازه عقب رفتم

نمیشد در اسطبل کاری را گفته را انجام دهم

او محرم من نبود

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید