قفس چکاوک به قلم زهرا خزائی
پارت چهارم
زمان ارسال : ۵۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
کت محافظش روی تنم نشست
با تعجب به اویی که با لبخند غمگین نگاهم میکرد خیره شدم
برگشت و صدای ارباب پیچید
نگاهشان به منوچهر جز چندش چیز دیگری نداشت
_میخرمش
سرم پرتاب شد
من را ارباب میخر ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
رزا
00عالیییی بی نظیر