خیانتکار عاشق 3 به قلم فاطمه عبدالله زاده
پارت چهل
زمان ارسال : ۴۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه
سوسول زیرلبیای گفتم و روم و ازش برگردوندم.
بعد از سفارش گرفتن از تموم مشتریها، در حالی که از شدت خستگی روی پاهام بند نبودم، به سمت دنیرو رفتم و آهسته گفتم: میشه چند دقیقه برم به دخترم سر بزنم؟
اخمی نثارم کرد و گفت: مگه کارهات تموم شدن؟
ابرویی بالا انداختم و با اخم و لحنی طلبکار گفتم: اگه تموم بشه که کلاً میرم.
با لجوجی گفت: اینجا رو طی بکش بعد کلاً برو!
بعد هم رفت