پارت بیست و چهارم :

چندتا برگه‏ای که روی میزش بود رو امضاء زد و مرتب کرد. عصبی شروع کردم به تکون دادن پای چپم. از استرس صدای قلبم رو می‏شنیدم. انگشتم رو توی دهنم بردم و شروع کردم به جویدن ناخنام.
انگار صدای جویده شدن ناخن‏هام رو شنید. سر بلند کرد و با لبخند گفت:
-چه نسبتی با بیمار دارید؟
دستم رو روی شلوارم کشیدم و گفتم:
-یه دوست قدیمی و همسایه.
کمی فکر کرد و گفت:
-شماره‏ای از خانواده‏ش

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۶ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۸۶ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.