پارت بیست و سوم

زمان ارسال : ۳۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

تشکری کردم و به سمت آسانسور رفتم. هرچی در زدم لیدا باز نکرد.کیلیدخودم روروی در خونه‏ش امتحان کردم اما باز نشد. از این عادت‏ها نداشت اصلا! حتی اگر دلخور می‏شد بازهم سعی می‏کرد با حرف زدن حلش کنه. یه لحظه تمامی فکرهای بد با هم به مغزم هجوم آوردن. گل رو روی زمین انداختم و دکمۀ آسانسور رو چند بار پشت هم زدم. وقتی دیدم آسانسور پایین نمیاد عصبی شدم و با پله‏ها پایین رفتم. با دو خودم رو به نگهبا

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.