پارت صد و ششم :

مقابل آینه ایستادم. پلیور بافت یقه هفتَم که به رنگ مشکی بود را، در تنم صاف و صوف کردم. پس از آن یقه‌ی پیراهن مردانه‌ی سفید رنگم را که از زیر آن به تن داشتم را هم مرتب کردم، سپس قسمتی از آستین پیراهنم را از زیر پلیورم بیرون کشیدم. و در آخر کمربندم را روی شلوار خوش‌پوش پارچه‌ای مردانه‌ام فیکس کردم و ساعت مچی‌ام را به دستم انداختم. پس از برداشتن موبایلم از روی پاتختی، از اتاق بیرون زدم.

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۲ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۱۰۰ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.