پایلوت به قلم سمیرا حسن زاده
پارت صد و ششم :
مقابل آینه ایستادم. پلیور بافت یقه هفتَم که به رنگ مشکی بود را، در تنم صاف و صوف کردم. پس از آن یقهی پیراهن مردانهی سفید رنگم را که از زیر آن به تن داشتم را هم مرتب کردم، سپس قسمتی از آستین پیراهنم را از زیر پلیورم بیرون کشیدم. و در آخر کمربندم را روی شلوار خوشپوش پارچهای مردانهام فیکس کردم و ساعت مچیام را به دستم انداختم. پس از برداشتن موبایلم از روی پاتختی، از اتاق بیرون زدم.