پارت بیست

زمان ارسال : ۸۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

سکوت بینمون حاکم شد و من دوباره ماشین رو به حرکت درآوردم و به سمت خونه رفتم. گه‏گاهی از آئینه به پشت سر نگاه می‏کردم. احتمال خیلی زیاد تاجیک می‏خواست بفهمه که من با حامد به یه خونه می‏رم یا نه!
بالأخره به خونه رسیدم. ماشین رو توی پارکینگ پارک کردم، کتاب رو از روی داشتبورد برداشتم و وارد آسانسور شدم.
از آسانسور که پیاده شدیم حامد به‏سمت واحد خودش رفت و من هم بی‏کلام به سمت واحد

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.