خیانتکار عاشق 3 به قلم فاطمه عبدالله زاده
پارت سی و پنجم
زمان ارسال : ۸۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه
از شیشهٔ ماشین به بیرون و مسیرناآشنایی که طی میکردیم خیره شدم.
نمیدونستم داره کجا میبرتم، واقعاً هم مکانش برام اهمیت نداشت، مهم این بود که مقصدش به رایان ختم میشه.
همه چیز برام توی هالهای از ابهام قرار داشت، رفتارش مشکوک بود چیزی که میترسوندم مرگ نبود چون اگه قصد کشتنم رو داشت نیازی به مقدمهچینی و دور دور نبود، یه راست خلاصم میکرد.
چیزی که باعث وحشتم شده بود ا
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
ثریا
00یعنی چی 😳
۲ هفته پیشثریا
00یعنی چی 😳
۲ هفته پیشر
30میگه مهمونا غریبه بودن پس اندره و رابرت و خواهرش سارا و بقیه کجان ک توی عروسی هیچ کدوم نبودن پدرش ی شو گذاشته وای بر قلب رویا بیچاره
۳ ماه پیشDear
۲۱ ساله 30اگه بودن هم اجازه نداشت خودشو بهشون نشون بده فقط می خواست رایانو بیینه
۳ ماه پیشر
40وای یادش رفته حتما موقع گشتن دنبال رویا دچار سانحه شده وای قلبم شکست رویا عزیزم تو رنگ خوشی نمیبینی
۳ ماه پیشال
40از این بهتر نمیشد😂💔حافظشو از دس داده؟!!
۳ ماه پیشسهیل
۲۷ ساله 40رایان نشناختش 🙄😬😮 💨 پارت جای مرموزش تموم شد نویسنده ی عزیز لطفا ما رو از خماری دربیارید ❤️ 🔥
۳ ماه پیشنازی
40واااییییی گگگگ یادش رفتتتتتتتتتتتهههههههههههههههههه
۳ ماه پیش
ثریا
00یعنی چی 😳