خیانتکار عاشق 3 به قلم فاطمه عبدالله زاده
پارت سی و دوم
زمان ارسال : ۸۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه
در حالی که کنترل اشکهام رو از دست داده بودم، با عجز نالیدم: چرا کشتیش؟ اون ممکن بود جواب سوال هام رو بدونه!
اسلحه رو رها کرد و کنارم روی دو تا زانوش نشست،
دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم و اشک هام سرازیر شدن؛ دستش و دور کمرم حلقه کرد و بغلم کرد، در حالی که موهای چسبیده به پیشونیم رو نوازش میکرد به آرومی و ملایمت دم گوشم زمزمه کرد: اون فقط یه تله بود.
با بغض گفتم: اما تنها را
ثریا
10👌