خیانتکار عاشق 3 به قلم فاطمه عبدالله زاده
پارت سی و یکم
زمان ارسال : ۹۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه
حرفم تموم نشده بود که ناگهان صدای گریه ای از صندلی پشنی بلند شد، با شتاب به سمت عقب چرخیدم و از داخل پتو بیرون آوردمش.
دست های سردم رو بیتوجه به کثیفی و خونآلودیشون دورش حلقه کردم و سرش رو به سینهام چسبوندم.
سرش رو که به سینهام چسبوندم برای چند لحظه هم که شده از جهنم افکارم بیرون اومدم و احساس آرامش کردم؛ عجیب بود که اون هم آروم شد و دست از گریه کردن برداشت.
چشمهام ر
ثریا
00وا