مردمک سفید به قلم سحر حاجیوند
پارت شصت و دوم
زمان ارسال : ۴۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
به حرفش کوچکترین توجهی نکردم. دستگیره در را چرخاندم و بیهوا وارد اتاق شدم. پایم که به اتاق رسید منشی خودش را با غرولوند به من رساند اما نتوانست مانعام شود. صدای آرامِ دکتر رستمی در اتاق پیچید.
-مسئلهای نیست رویا جان. شما بفرمایید. ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
ساناز
00❤️❤️❤️❤️