پارت دویست و سی و یکم

زمان ارسال : ۴۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

حالم بهتر شده بود. هنوز خیلی‌وقت‌ها فکر ناکامی تلخم در عشق و اعتمادی که بر باد رفته بود ذهنم را درگیر می‌کرد و در خودم فرومی‌رفتم ولی تصمیم گرفته بودم فراموش کنم. باید زندگی می‌کردم. نباید به شمس اجازه می‌دادم با این ضربه طوری مرا از پا بیندازد که دیگر نتوانم بلند شوم و از بقیه‌ی عمرم لذت ببرم. سعی می‌کردم خودم را سرگرم کنم، با گلدوزی و کارهای خانه، گاهی هم نگاهی به کتاب‌های درسی‌ا

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • فاطمه

    00

    وای خدای من 🫣 کاشکی در رو باز نمیکرد تابان، نکنه بلایی سرش بیاره...

    ۱ ماه پیش
  • فرناز نخعی | نویسنده رمان

    هرچیزی ممکنه😁🥰

    ۱ ماه پیش
  • ساناز

    00

    💛🧡💚🩵💙💜🤎❤️

    ۱ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.