پارت دویست و چهارم

زمان ارسال : ۱۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

صورتش از خشم سرخ شده بود و درک می‌کردم از یادآوری این وقایع عصبی شده و خودخوری می‌کند. آرام دستش را نوازش کردم.
- زیاد طول نمی‌کشه از شر تمام این روزهای مزخرف خلاص می‌شیم، خاطراتش هم تو یه عمر زندگی آینده‌مون گم می‌شه و یادمون می‌ره. حالا بیا بریم بیرون.
دستم را بالا آورد و بوسید. صورتم داغ شد و مطمئن بودم سرخ شده‌ام. نمی‌توانستم به صورتش نگاه کنم تا موقعی که دستم را رها کرد. و

308
79,365 تعداد بازدید
502 تعداد نظر
216 تعداد پارت

اطلاعیه ها :

فرناز نخعی : ۶ ماه پیش

سلام دوستان
وی آی پی هر روز پارت جدید داره ولی بخش رایگان هفته ای سه روز.
برای عضویت و خوندن سریع تر می تونید با 35000 تومن عضو بشید.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ساناز

    00

    ❤️❤️❤️

    ۲ هفته پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید