پارت هشتاد و سوم

زمان ارسال : ۱۳۲۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه

حسام سر روی شانه خماند و صورتش از درد کمی جمع شد و با لبخند نمکینی گفت:

- تو که تا دیروز می‌گفتی بابا نمی‌خوای!

- خب الان که دیدیش کنجکاوم ازش بدونم.

نفسش را بیرون داد و لب باز کرد:

- نه معتاد بود، نه بی‌شخصیت و نه بداخلاق! شب ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.