ماه زخمی به قلم روژان کاردان
پارت بیست و دوم
زمان ارسال : ۲۸۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه
نفس عمیقی کشید و به چشمام زل زد. اینو فهمیده بودم هر موقع میخواد صداقتشو یا حسشو بهم بفهمونه این کار رو میکنه.
شمرده شمرده گفت:
-شیوا بیگناه نبود!
تا اومدم لب به اعتراض باز کنم دستشو بالا آورد و علامت ساکت باشو نشون داد.
-اجازه بده کامل بهت بگم، بعد اگر جایی شک و شبههای داشتی بپرس. من کلا چند ماهی بیشتر نیست که خان شدم. قبل من خان بابا بود. اون یه مرد دیکتا
غمگین
20عالی بود دستت طلا 🌷ولی پارت زود به زود بزار لطفاً بدم میاد تو خماری بمونم