ماه زخمی به قلم روژان کاردان
پارت شصت و پنجم
زمان ارسال : ۴۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
رسیدیم به رستوران مورد علاقهی میترا. جالب بود برام! میترا همیشه با داد و بیداد به شاهرخ میگفت:
-کی گفته تو عاشق منی؟ تو فقط عادت کردی، همین.
اما مگه همین که همیشه شاهرخ میبردمون رستوران مورد علاقهی میترا، غذای مورد علاقهی میترا رو سفارش میداد، همهی تلاشش رو میکرد تا همه چی باب دل میترا باشه عاشق بودن به حساب نمیاومد؟!
تو رستوران مشغول غذا خوردن بودیم که
میت
آیرین
10عالیه عالی