پارت سی و نهم

زمان ارسال : ۶۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

یک‌ساعت بیشتر به پایان ساعت کاری شرکت نمانده بود و نیما مشغول بررسی حساب‌ها بود که تقه‌ای به در اتاقش خورد. با خستگی سرش را بالا گرفت و چین به پیشانی‌اش افتاد.
- بله، بفرمایید.
در اتاق باز شد. نیما که انتظار دیدن آبدارچی را داشت و گمان می‌کرد مثل هرروز چای آورده‌است، با دیدن حامی، ابروهایش گره افتاد. ساعت‌مچی‌اش را نگاه کرد. لبخند روی لب حامی نشست.
- ساعت نگاه نکن، هنوز یه


دانلود رمان عاشقانه زندگی را نمی بازم از صدیقه سادات محمدی (نگار) در دنیای رمان https://novelonline.ir دانلود رمان عاشقانه زندگی را نمی بازم از صدیقه سادات محمدی (نگار) در دنیای رمان https://novelonline.ir دانلود رمان عاشقانه زندگی را نمی بازم از صدیقه سادات محمدی (نگار) در دنیای رمان https://novelonline.ir دانلود رمان عاشقانه زندگی را نمی بازم از صدیقه سادات محمدی (نگار) در دنیای رمان https://novelonline.ir دانلود رمان عاشقانه زندگی را نمی بازم از صدیقه سادات محمدی (نگار) در دنیای رمان https://novelonline.ir

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • محیا

    00

    وای نکنه حامی بفهمه و دعوا راه بندازه و همچی خراب بشه😮

    ۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.