پارت دوم

زمان ارسال : ۱۰۸ روز پیش

با ناخن انگشت اشاره‌ام، پیشانی‌ام را خاراندم و گفتم:

- از دخترها چه خبر؟

گوشی را بین کتف و گردنم گذاشتم و برنج‌ها را در آبکش ریختم.

- هیچی، خبر خاصی نیست. مهلا که درگیر بچه‌هاش، نجلا هم داره با شاهین میاد ایران، شهلا هم دوبار ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید