پارت دوازده

زمان ارسال : ۱۰۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه

حامد رو به هلن گفت:

-سلام، حامد هستم دوست عرشیا و لیدا.

بعد به پهلوی عرشیا ضربه‏ای زد و گفت:

-توام سلام بده خودت رو معرفی کن.

عرشیا ضربه‏ای به پشت حامد زد و گفت:

-سلام حامد جون. بیا بریم خودم‏و معرفی کنم بهت عزیزم ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.