مثل تو مثل هیچکس به قلم مهسا خدایی
پارت سوم
زمان ارسال : ۱۰۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه
حین راه افتادن گفتم:
- موافقم. الآن میبرمت یه جای خوب که کیف کنی. همچین قشنگ گوشت بشه به تنت.
شونه بالا انداخت و گفت:
-ببینیم و تعریف کنیم.
تا مقصد سکوت کردیم و از موزیک لذت بردیم. خوبی حامد این بود که مثل من از موزیکای آروم و البته سنتی لذت میبرد.
بالأخره به محل مورد نظر رسیدیم. جلوی رستورانی که پاتوقم بود نگه داشتم و گفتم:
- بپر پایین.
نگاهی به رستوران کرد و گف
فاطمه
00خوب