پارت دوم

زمان ارسال : ۱۱ روز پیش

نگاهم که به عکسش افتاد همون لبخند نصف و نیمه‌م هم از بین رفت و جاش رو یه اخم بزرگ گرفت. گوشی رو به خودش برگردوندم و پاکت و محتویاتش رو به سمتش هل دادم. با یه صدای ضعیف گفتم:

- متأسفم ولی نمی‌تونم بیام. ببین از بچه‌ها اگر کسی دوست داشت با خودت ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید