طبقه ی زیرین(به همراه جلد دوم) به قلم آزاده دریکوندی
پارت نهم :
زبرا ها
آقای چارلی کوئین که حالش کاملا خوب شده بود، برخاست و مقابل آینهی روی دیوار ایستاد. دارو به اندازهای قوی بود که هیچ آثاری از آن زخمها که بر اثر خارش به وجود آمده بودند؛ باقی نگذاشته بود. به همین دلیل شروع به رجز خوانی کرد:
- واقعا جای شکرش باقیه که من همچین استعداد شگفت انگیزی در ساخت دارو های کاربردی دارم!
آقای دست و پا چلفتی به او پاسخ داد:
- واقعا شما نابغه
مطالعهی این پارت حدودا ۷ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۳۸۸ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
ایلما
00تصورم این بودآقای نخودهرآش ریزه میزه باشه نه قدبلندواستخوانی البته اینجاهمه چی عجیب غریبه ودوسداشتنی