طبقه ی زیرین(به همراه جلد دوم) به قلم آزاده دریکوندی
پارت نهم :
زبرا ها
آقای چارلی کوئین که حالش کاملا خوب شده بود، برخاست و مقابل آینهی روی دیوار ایستاد. دارو به اندازهای قوی بود که هیچ آثاری از آن زخمها که بر اثر خارش به وجود آمده بودند؛ باقی نگذاشته بود. به همین دلیل شروع به رجز خوانی کرد:
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
ایلما
00تصورم این بودآقای نخودهرآش ریزه میزه باشه نه قدبلندواستخوانی البته اینجاهمه چی عجیب غریبه ودوسداشتنی