سنسار (سَنسار) به قلم آمنه آبدار
پارت پانزده :
سیراب که شدم، آب معدنی را پس زدم و آستینم را روی لبم کشیدم تا خشک شود. نگاه نگران مادرم تمام حرکاتم را می کاوید.
- خوبی پریزاد؟
حالم خوب نبود، هیچ خوب نبودم! مگر می شود تا به این حد سردرگم و غرق در رویا ها و اتفاقاتی باشی که نمی دانی ریشه شان از کجاست و حتی هیچ سرنخی از آن هاپارتگذاری رمان به اتمام رسیده و برای چاپ ارسال شده. به همین علت دیگر امکان مطالعه رمان را ندارید.
مطالعهی این پارت کمتر از ۳ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۵۰۴ روز پیش تقدیم شما شده است.
گرگ
10چرا پارت بعد نمیاد
۴ سال پیشآتیشپاره
30عالی😍
۴ سال پیشبلای زمین
100من دارم از کنجکاوی فضولی دارم میترکم.. جای حساسش بود.. چرا انقدر پارت ها کم کم یعنی خیلی خیلی متنش کم😐😐
۴ سال پیشآرام
۱۴ ساله 20رمان قشنگیه البته تا اینجایی که من خوندم لطفا پارتاش رو بیشتر کنید حداقل روزی دویا سه پارت بزارین پارتا خیلی با فاصله ی زمانی زیادی ارسال میشن حدااقل باید روزی دو پارت بذارین ممنون میشم
۴ سال پیشRAHAII
80چقدر پارتاش کمه!طالع دریا پارتاش خیلی طولانیه.
۴ سال پیشگرگ
20خیلی کم بود
۴ سال پیشمونا
۱۵ ساله 50بقیه رمان ها رو زیاد پارت میزارید ولی این رو چرا پارت ها خیلی کمه ، ساده میشه جواب بدید ؟
۴ سال پیش?بهار
۱۴ ساله 20خیلی کنجکاو شدم ، 🤔🤔 چرا هی پارتا کم و کمتر میشن؟؟؟ من امیدوار بودم حداقل این از اون یکی بیشتر باشه ، ولی بیشتر نبود که هیچ کمتر هم بود 😑😑تروخدا بیشتر کنید اه
۴ سال پیش
سارا
۱۶ ساله 20❤عالیه