پارت بیست و هفتم

زمان ارسال : ۹۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 9 دقیقه


سکوتم رو که دید‌، جسارت بیشتری پیدا کرد و ادامه داد: ما الان نزدیک دو سالِ که از آلمان بیرون رفتیم، هیچ خبری از بقیه نداریم، اصلاً رایان ممکنه مرده با...
با تلاقی نگاه تند و سوزانم توی چشم‌هاش، سکوت کرد و حرفش رو ادامه نداد.
لب‌هام و روی هم فشار دادم اما حرفی نزدم، نمی‌خواستم سر چیزی که بهش اطمینان دارم بحث کنم.
امکان نداشت رایان مرده باشه، اون حتماً زنده بود و دنبالم می

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ثریا

    10

    رمان قراره پولی بشه؟

    ۱ ماه پیش
  • Kiana

    30

    مثل همیشه عالی با پارت های طولانی خوبه که هر چی جلو میره چیزی از هیجانش کم نمیشه

    ۳ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.