خیانتکار عاشق 3 به قلم فاطمه عبدالله زاده
پارت بیست و ششم
زمان ارسال : ۹۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 8 دقیقه
ناگهان ایستاد و به عقب برگشت، در حالی که چشمهاش هیچ محبت و دوستیای رو قاب نگرفته بودن، زیرلب گفت: با هم شروع کردیم، با همم تمومش میکنیم، ولت نمیکنم!
لبهام رو با پوزخند تلخی باز کردم و گفتم: بهخاطر پول و عذاب دادن آراد بهمون خیانت کردی و بعد بهخاطر کمک به فرار من رامتین انداختت زندان؛ بهخاطر کدومشون برگشتی؟
- جفتشون...
به لبخند کمرنگ و مرموز روی لبهای قرمزش چشم
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
مژان
10عالی بود