پارت سی و هفتم

زمان ارسال : ۷۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه

- خدا مرگم... مهوا!
با فریاد هولناک ستاره، همگی سمت دخترک دویدند. ستاره زودتر از هرکسی خودش را بالای سرش رساند و او را در آغوش کشید. به صورتش سیلی می‌زد و دل‌نگران نامش را تکرار می‌کرد.
- مهوا... مهوا عزیزم...
مهوا اما جوابی نمی‌داد و تنها ناله‌های ریزی از گلویش شنیده می‌شد.
صدای گریه‌ی کودکانه‌ی شایان، مانلی و مهسا در حیاط پیچیده بود و شیوا سعی در آرام‌کردن بچه‌ها داشت


دانلود رمان عاشقانه زندگی را نمی بازم از صدیقه سادات محمدی (نگار) در دنیای رمان https://novelonline.ir دانلود رمان عاشقانه زندگی را نمی بازم از صدیقه سادات محمدی (نگار) در دنیای رمان https://novelonline.ir دانلود رمان عاشقانه زندگی را نمی بازم از صدیقه سادات محمدی (نگار) در دنیای رمان https://novelonline.ir دانلود رمان عاشقانه زندگی را نمی بازم از صدیقه سادات محمدی (نگار) در دنیای رمان https://novelonline.ir دانلود رمان عاشقانه زندگی را نمی بازم از صدیقه سادات محمدی (نگار) در دنیای رمان https://novelonline.ir

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • محیا

    00

    شاید از طرف کسی که حامی غیر عمد کشتش اومدن سراغش تا حامی رو بکشن!

    ۲ ماه پیش
  • مریم گلی

    10

    چقدر امیر بی وجدانه ،آینده مهوا رو خراب کرده وعین خیالش نیست ،ممنونم نگار جون 🙏♥️💓💓

    ۲ ماه پیش
  • ساناز

    00

    ❤️❤️❤️❤️

    ۲ ماه پیش
  • م

    10

    شاید کار اون قاچاقچی که مهوا قراره تو مهمونی ببینه باشه ،میخوان مهوا تنها بشه تا با اونا بره خارج کشور مثلا برای کار یا کارسهند باشه برای انتقام

    ۲ ماه پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 10

    نکنه از طرف امیر باشه هیچی از امیر بعید نیست ولی چرا نمیدونم🙈عالی بود مرسی نگار جونم 💋❤️این آهنگ هم داخل گوگل زدم خیلی قشنگ و آرامش بخش و دلم برای نهنگ سوخت چه قدر بد که همیشه تنها هست🥺❤️

    ۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.