پارت پنجاه و ششم

زمان ارسال : ۵۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه

شمیم حس سیری داشت اما جلو کشید، یک تکه از پیتزایش را خورد و با سنگینی‌ای که روی معده‌اش افتاد، از مهرداد تشکر کرد و دومرتبه عقب رفت. با افسردگیِ او اشتهای مهرداد هم کور شد و بساط چیده شده را جمع کرد.
قصد دم کردن چای داشت که شمیم گفت:
ـ برای من دم نکن... خسته‌م، کجا می‌تونم بخوابم؟
مهرداد به تخت تک‌نفره‌ی گوشه‌ی اتاق اشاره کرد:
ـ اون‌جا بخواب... رختخوابش رو خودت دادی و ت

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.