آن سبو بشکست به قلم مریم جاری
پارت پنجاه و چهارم
زمان ارسال : ۶۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 8 دقیقه
حرفش را با لحنی پرعتاب گفت و با نقابی که روی چهرهی خشنش کشید، در را به روی خانوادهاش گشود. با مادرش روبوسی کرد و دست پدرش را فشرد.
خوشبختانه منیژه مهمان خانهی پدر همسرش بود و نیامدنش برای شمیم غنیمت به حساب میآمد. اما راه گریزی از نگاه پدر و مادر مهرداد نداشت و با سری افکنده چند قدم به آن دو نزدیک شد و سلام کرد.
انیس خانم که بیوقفه داشت از بیمعرفتی مهرداد گله میکرد، با