پارت پنجاه

زمان ارسال : ۶۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه

این بار نگاه و لحنش نرمشِ قبل را نداشت و تن صدایش از حد معمول خارج شد:
ـ شمیم، محض رضای خدا بگو کجا گذاشتی‌شون؟... دامن نزن به حال بد من!
اما شمیم دقیقاً به این خاطر پنهان‌شان کرده بود تا به حال بد او دامن نزند؛ درحالی‌که ظاهراً این مرحله هم باید طی می‌شد؛ از این‌رو قبل از آن‌که فشار و تکان دست مهرداد روی بازویش بیش‌تر شود، زبان گشود:
ـ زیر تخت گذاشتم‌شون، اما.‌‌.. یه لحظه

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.