پارت چهل و دوم

زمان ارسال : ۶۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه

شمیم یک دستش را به نرده‌ها گرفت و به سختی بدنش را پله به پله بالا کشید. حرکت لاک‌پشت‌وارش، ناصر را عاصی کرد و به پله‌ی چهارم نرسیده بود که با ضرب سنگین دستش، او را به روی پله‌ها کوبید. حتی سرعت‌عمل دستان شمیم هم نتوانست مانع از برخورد صورتش با لبه‌ی پله شود‌. چیزی در دهانش خرد شد و در گوشت پشت لبش فرو رفت. خیلی زود مزه‌ی خون به بزاقش غالب شد و کم مانده بود صبحانه‌ای که خورده بود، بالا

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.