آن سبو بشکست به قلم مریم جاری
پارت بیست و ششم
زمان ارسال : ۱۰ روز پیش
شمیم سر چرخاند و به چشمان مهرداد بُراق شد و با قهر و غضب گفت:
ـ حرف نمیزنی، حتی عذرخواهیت هم ظاهریه... تو بیشتر داری سرزنشم میکنی و به جای طرفداری از من، از رفتار ناپسند پدرت دفاع میکنی.
ـ بد برداشت نکن و بگیر بشین. کار پدرم صددرصد خطا بوده و شکی توش نیست. ولی قبول کن رفتار تو هم دستکمی از اون نداشته. واقعاً نمیفهمم چرا به خاطر یه تیکه گوشت، کاری کردی که پاشن و از خونهمو
اطلاعیه ها :
دوستان همراه در vip، اومدم با یه خبر خوش😍...
امشب علاوه بر پارت ۳۷، دو پارت ۳۸ و ۳۹ هم به عنوان هدیه براتون ارسال میشه. امیدوارم از خوندنش لذت ببرید. منتظر نظراتتون هستم🌺🙏
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.