پارت بیست و چهارم

زمان ارسال : ۷۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

در پی عملی کردنِ خواسته‌اش، بر سر میز شام رو به مهرداد با لحن پرمعنایی از آمدن خانواده‌اش گفت.
جمله‌اش تمام نشده بود که متوجه تیزیِ نگاه و خشمی که در چشمان مهرداد جوشید، شد و همین زبانش را بست. حدسش درست از آب درآمده بود و از غضب او کاملاً پیدا بود که ماجرا را می‌داند.
مهرداد کمی به چشمان گریزان شمیم خیره ماند، او را خط به خط می‌شناخت، حتی می‌توانست هدفش را از پیش‌کشیدن ماجرا

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.